دخترم که به سن بلوغ رسید و ارتباطش با پسرها شروع شد، بهش میگم:

 

دخترم این حق توعه که تصمیم بگیری بدنت رو چطوری و تا چه حد و به چه کسانی نشون بدی. بدنِ تو حریمِ توعه. نه من به عنوان پدرت و نه هرکس دیگه‌ای حق نداره برای تو تعیین کنه چطوری لباس بپوشی. آرایش کنی. و چه کسی بدن تو رو ببینه. ولی بابا جون بدون که آدما خیلی ظاهربین هستند. حالا خودت با یکم تجربه و معاشرت میفهمی. بدون که خیلی وقتا تو از پوشیدن یه لباس قصدی داری و دیگران هرگز حتی به نیت تو فکر نمی‌کنند. اونها با ذهن مریض و بیمار خودشون به تو نگاه می‌کنند. اگه برات مهم نبود، که یعنی بهتر از بابایی هستی. اما اگه برات مهم بود دیگران چه فکری راجبت می‌کنن، مثلِ من کمی مراعات کن. اگه دوست داری خطِ سینه‌ات دیده بشه، موقعی لباس قشنگات رو بپوش که آدمای اون جمع تو رو به خاطر جانان بودنت دوست داشته باشند، نه به خاطرِ سینه‌های بلوریت  عزیزِ بابایی.

 

بابایی حواست باشه که تو باید زندگی کنی. تجربه کنی. اما اگه حس کردی نیاز داری یه سری کارا رو نکنی و از تجربه‌ی دیگران استفاده کنی، اول از همه بیا پیش من. من هرچی بدونم رو باهات در میون میذارم. راجب دوستای پسرت باهات حرف میزنم و سعی میکنم چیزایی که راجب جنسِ خودم می‌دونم رو به تو ام یاد بدم. اما عزیزِ بابا بدون که هیچوقت دوست ندارم با فکرِ من فکر کنی. مثلِ من زندگی کنی و بخوای مجبور به کاری بشی. دخترِ قشنگِ من، من دلم می‌خواد تو بهترینِ خودت باشی.

 

پس اگه یه روزی برات جالب شد که تتو بزنی، قطعا تو انتخابِ جا و طرحش بهت کمک می‌کنم؛ اما در کنارش بهت اینو هم میگم که این تا آخرِ عمر قراره رو تن زیبای تو بمونه و باید حسابی درباره این تصمیم فکر کنی. تو اونقدر مثل خودم دل نازک هستی که مطمئنم دردِ پاک کردنِ تتو برات غیر قابل تحمله. بابایی بازم راجبش فکر کن اما بدون بی تتو و با تتو، تو زیباترین دخترِ این شهری تو دیدِ من.

 

بابا جون پاکیِ تو رو بکارت تو تعیین نمی‌کنه. اون فقط یه پرده‌س که قبل و بعدش تو میتونی هم پاک باشی و هم ناپاک. دخترم مدلِ زندگی کردنت تو رو آدم پاک یا ناپاکی می‌کنه. پاکی این نیست که با معشوقه‌ات نخوابی. پاکی این نیست که باهاش عشق بازی نکنی. بهش عشق ندی عشق نگیری. پاکی ینی تو تخت کسی نری مگه واقعا از ته دلت دوستش داشته باشی. حداقل من اینجوری فکر می‌کنم دخترم. تو برو بگرد ببین پاکی ینی چی. بیا به منم یاد بده. شاید من تمام عمرم اشتباه می‌کردم آرومِ جونم.

 

دخترم اگه یه روزی اومدی و گفتی حامله‌ شدی، مطمئن باش جوری رفتار نمی‌کنم که حس کنی دفعه بعدی نباید بیای سراغ بابایی. سرزنشت نمی‌کنم. خودمو سرزنش میکنم که چرا به قدر کافی رفتار جنسی سالم رو بهت یاد ندادم. بابایی اصلا نگران نباش. من پشتتم. اول باید  با پدرِ بچت جرف بزنی. باید ازش بپرسی چه تصمیمی داره. این یه تصمیم دو نفره‌ست. اگه هر تصمیمی بگیری، من ازت حمایت می‌کنم و تمام تلاشم رو می‌کنم در کنارت باشم. بابایی این اتفاق ممکنه برای هر کسی پیش بیاد. درکم میکنی که چقدر برام سخته این تغییرِ یهویی مسیرِ زندگیت؛ اما منم بهش عادت می‌کنم. با هم همفکری می‌‌کنیم تا بهترین نتیجه رو بتونی تو این مسیرِ جدید بگیری. اصن میایم دوباره راجب اهدافت فکر می‌کنیم. بابا جونم من خیلی دلم می‌خواد تو همیشه به دنبال علاقت بری. میخواد پیانو زدن باشه. میخواد ورزش کردن باشه. میخواد نقاشی کشیدن باشه. یا اصن بخوای بری زندگیِ آدما رو تو اتاق عمل نجات بدی. تو توی هر کدوم ازینا میتونی باعث افتخار من باشی. باباجون یادت نره که اول دنبال راضی بودن از خودت باشی. افتخار کردنِ پدرت زمانی خوبه که تو خوشحال باشی از کاری که کردی و مسیری که پیش رفتی.

 

بابایی عاشقِ توعه… هیچوقت این رو فراموش نکن عزیزِ جونم  دختر زیبای من

گه راجب هشتگ #بابا_میدونه چیزی نمی‌دونستین، رو روشن کنید و اینجا رو ببینید:

جویان باقری


پی نوشت :

نامه ای که جویان به دخترش نوشته قشنگه هر چند اگه من بخوام همین نامه رو به دخترم بنویسم

با بعضی از هنجار هایی که خودش مشخص کرده موافق نیستم


نامه به فرزندم= گناه

به بهانه هشتگ #بابا_میدونه برای دخترم جانان

رابطه سواستفاده‌گرانه یا Abusive Relationship”

تو ,رو ,بابایی ,اگه ,دخترم ,کنی ,تو رو ,بدون که ,رو به ,دلم می‌خواد ,اگه برات

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شیرین بلاغ ، بیجار گاه نوشت های یک تپل خوش حال کرامات اهل بیت(ع) و حکایات نغمه دانایی مبلمان اداری آقای مبلمان آژانس مسافرتی و خدمات گردشگری محصولات اورگانیک ارز دیجیتال pi . خرید ارزان قیمت لوازم یدکی و قطعات پژو